آخر الزمان به سبک ناتى داگ | نقد و بررسی The Last of Us

آخر الزمان واژه ایست آشنا ولى در عین حال غریب! خیلى از بازى هاى امروزى نام آخرالزمان را یدک میکشند ولى یک اکشن به شما تقدیم میکنند. نمونه بارز آن رزیدنت اویل است که فقط اسم آخرالزمان را یدک میکشد. اما بالاخره توانستیم طعم آخرالزمان واقعى را با شاهکار ناتى داگ بچشیم. این شاهکار، The Last of Us نام دارد. در واقع ناتى داگ آخرالزمان را در احساسات و درون ما به وجود آورد. TLoU  تنها یک بازى نیست، معجونیست که از آمیخته شدن فوق العاده فاکتور هاى اصلى بازى بوجود آمده. در ادامه با ما همراه باشید تا یک نقد کامل از این بازى را بخوانید.

داستان:

داستان پردازى آخرین از ما فوق العاده است. شاید کسانى که این بازى را انجام نداده اند فکر کنند که داستانش مانند قسمت جیک در رزیدنت اویل ۶ است اما سخت در اشتباهند زیرا داستان رزیدنت اویل ۶ علاوه بر اینکه با داستان آخرین از ما متفاوت است، بلکه بسیار ساده تر هم است!

داستان اولیه بازى بسیار غمگین و اندوهناک آغاز میشود. سارا، دختر جول هدیه ى تولد پدرش را در غالب یک ساعت به او میدهد و به او میگوید که تو همیشه از خراب بودن ساعتت گلایه میکردى.

سارا روى مبل خوابش برد و با صداى تلفن از خواب بیدار شد. تامى ، برادر جول و عموى سارا، پشت خط بود. تلفن قطع شد.

سارا از اتاقش بیرون آمد. به اتاق جول رفت. تلوزیون روشن بود و خبرنگارى درباره فاجعه اى که در حال اتفاق افتادن بود حرف میزد.

سارا به طبقه پایین و به محل کار پدرش( احتمالاً) میرود و پدرش وارد خانه میشود. در این هنگام یکى از بیماران هم وارد خانه میشود و جول او را با اسلحه اى میکشد.

در ادامه آنها سوار ماشین تامى میشوند و با تصادفى، مجبور به ادامه راه با پاى پیاده میشوند. جول در حالى که سارا را در آغوش گرفته کوماندوى پلیسى میبیند که بهشان تیر اندازى میکند و تیرى به سارا برخورد میکند. اوج احساسات در چهره جول دیده میشود و ناله هاى سارا که بسیار درد ناک است و آدم را بسیار ناراحت میکند. تا این صحنه را نبینید نمیفهمید که منظورم چیست!!!

ادامه داستان از ٢٠ سال بعد است که تِس وارد خانه جول میشود و چهره شکسته جول فوق العاده طراحى شده!

در ادامه جول با دخترى ١۴ ساله بنام الى آشنا میشود که در ادامه نقد به بررسى کامل این کاراکتر میپردازیم!

جول میفهمد که الى به این بیمارى قارچى مبتلا نمیشود و وظیفه دارد که او را به بیمارستان که در بازى با نام Fireflies شناخته میشوند ببرد. اما در ادامه کار داستان بازى تغییر میکند و بازیباز چهره واقعى آنها را میفهمد!

گرافیک:

گرافیک بازى توسط موتور گرافیکى ناتى داگ انجین ساخته شده که بسیار طبیعیست و حتى پیش در آمدى براى نسل بعد است. فقط کافیست به بافت و تکسچر ها و طراحى صورت الى و جول دقت کنید که فوق العادست و نکته جالب این است که این گرافیک فوق العاده در کنسول است! طراحى لوکیشن هاى آخرالزمانى هم فوق العاده است و شما را به وجد مى آورد!

موسیقى:

موسیقى بازى توسط آقاى Gustavo Santaolalla ساخته شده و به آن نمیتوان ایرادى گرفت. موسیقى هاى احساسى، زمان شروع و پایان بازى، همه این ها فوق العاده زیبا هستند و این را هم بگویم که آقاى Gustavo اولین تجربه خود در عرصه گیم را پشت سر گذاشت که موفقیت هاى خوبى کسب کرد.

صداگذارى:

صداگذارى بازى هم بسیار زیباست. صداپیشه جول، تروى بیکر ( Troy Baker) معروف یعنى صداپیشه بوکر در بایوشاک بیکران را بر عهده دارد که وظیفه خود را بسیار خوب انجام داده است.

صدا پیشه الى هم اشلى جانسن( Ashley Johnson) نام دارد که در Ben 10 هم صداپیشگى کرده و آخرین از ما اوج کار او بود.

گیم پلى:

کنترل آخرین از ما بسیار روان است حتى روان تر از آنچارتد. در واقع بازیباز از کنترل جول هم لذت میبرد.

داستان بازى هم با این که خطى است ولى دست شما باز است که با روش هاى مختلفى بازى را ادامه دهید. براى مثال میتوانید دشمنان خود را از پشت خفه کنید یا با چاقو بکشید یا مانند بازى هاى شوتر سوم شخص همه را با اسلحه بکشید. اگر هم اسلحه ندارید میتوانید با مشت هاى جول دشمنان خود از پا در آورید.

بخش Crafts در بازى هم بسیار مهم است و شما میتوانید مهارت هاى جول را ارتقا دهید. مانند کم تر کردن لرزش دست جول در هنگام تیر اندازى.

در بازى باید دارو ها هم خودتان بسازید و دستتان براى ساختن کوکتل مولوتوف و Nail Bomb یا همان بمب دستى هم باز است.

بر روى زمین آجر ها و بطرى هایى هم وجود دارد که شما میتوانید از آنها بر علیه دشمنان خود استفاده کنید.

از روى میله ها، چوب ها و شمشیر هایى که روى زمین افتاده اند هم میتوان استفاده کرد.

همچنین سیستم کاور گیرى هم بسیار جالب و متفاوت طراحى شده و هنگامى که کنار یک دیوار بایستید یا بشینید، جول یا الى کاور گیرى را انجام میدهد.

بررسى شخصیت هاى اصلى بازى:

جول ( Joel )

جول شخصیت اصلى بازى است که بازیباز کنترل او را به دست میگیرد. او بسیار قدرتمند است و بر روى الى حساس است. براى مثال وقتى که David الى را میدزدد، واکنش هاى جول در مقابل دو تا از آدم هاى David دیدنى و البته مثبت هجده است!!!( به دلیل خشونت بالا )

الى ( Ellie )

او دخترى ١۴ ساله است که یکى از برترین شخصیت هاى دنیاى گیم هم هست. فقط کافیست آخرین از ما را بازى کنید تا با الى ارتباط بر قرار کنید. اوج قهرمانى الى در فصل زمستان است. وقتى جول به شدت زخمى شده و الى باید براى جول آنتى بیوتیک فرآهم کند. او براى جول در دل قاچاقچى ها میرود. انگشت دیوید را میشکند و وقتى او را به وحشیانه ترین نحو میکشد، میفهمیم که جول تا چه حد برایش مهم است!

هر وقت هم با جول در دردسر مى افتید، الى است که با یک آجر شما را نجات میدهد.

بدون شک او یکى از برترین کاراکتر هاى دنیاى گیم در نسل هفتم است!

تِس ( Tess )

او دوست جول بود که فهمید به بیمارى مبتلا شده و هنگامى که کوماندو هاى پلیس به محلى که آنها در آن حضور داشتند وارد شدند، جلو پلیس ها ایستاد و کشته شد.

هنرى ( Henry )

او یک فرد سیاهپوست است که جول و الى با او و برادرش آشنا میشوند و هنگامى که برادرش به بیمارى مبتلا میشود، خودکشى میکند.

سَم ( Sam )

او برادر کوچک هنرى و هم سن الى بود. او به بیمارى مبتلا  و کشته شد.

دیوید:

او یکى از قاچاقچى ها بود که الى را دزدید و در انتها توسط الى به وحشیانه ترین نحو کشته شد.

مارلین ( Marline )

او یکى از صمیمى ترین دوستان الى بود و او در ابتدا الى را به جول تحویل داد ولى در انتها به جول خیانت میکند و توسط جول کشته میشود.

دشمنان:

کلیکر ها:

 کلیکر ها افرادى هستند که درصد بیماریشان بسیار زیاد است و بر روى صورتشان هم قارچ رشد کرده. آنها نابینا هستند ولى گوش هاى تیزى دارند. براى رد شدن از کنار آنها کافیست در حالى که نشسته اید راه بروید. البته این را هم بدانید که آنها خطرناک ترین دشمنان شما هستند و اگر آنها متوجه حضور شما شوند و شما چاقو نداشته باشید، شانسى نخواهید داشت!

رانر ها:

آنها هم به این بیمارى مبتلا هستند ولى درصد بیماریشان کمتر از کلیکر هاست. چهره آنها تفاوتى نکرده و مانند انسان هستند ولى با مشت هاى جول هم از پا در مى آیند ولى معمولاً گروهى حمله میکنند که بسیار خطرناک است.

نکاتى جالب:

نکات و زمان هاى احساسى:

اگر به بازى آخرین از ما دقت کنید میفهمید که الى و جول در ابتدا از هم خوششان نمى آمد ولى هر چه میگذشت الى و جول روابطى بین هم بر قرار میکردند که در یک بازى کامپیوترى بى همتاست.

اوج این روابط در فصل زمستان بود. هنگامى که الى دیوید را به قتل رساند، جول او را پیدا کرد و در آغوش گرفت. جول، الى را مانند دختر خود مى دانست!

سم و الى:

وقتى جول دشمنان را با اسنایپر کشت، او ، الى، هنرى و سم به خانه اى رفتند. شب بود. الى به اتاق سم رفته بود. سم از الى پرسید” تو از چه چیزى میترسى؟”

الى با شوخى گفت” عقرب ! ” سم گفت” من از موجوداتى که اون بیرونن میترسم”

الى درباره اینکه آنها یک تیم هستند گفت. همچنین اسباب بازى که سم از آن خوشش مى آمد هم برایش آورده بود. وقتى الى از اتاق بیرون رفت، سم اسباب بازى را زمین انداخت روى صندلى نشست و شلوارش را بالا داد. ” او مبتلا شده بود ! “

نتیجه گیرى:

آخرین ما یک بازى نبود. گیمر ها با آن زندگى کردند. تنها نکته بد آن انحصارى بودن آن بود. این اتفاق باعث شد تا خیلى از گیمر ها طعم آخر الزمان را نچشند. این بازى یکى از بهترین هاى نسل هفتم بود.

نکات مثبت:

داستان بسیار خوب

هوش مصنوعى فوق العاده دشمنان و الى

گیم پلى روان و دستِ باز گیمر ها در بازى

بهترین گرافیک نسل هفتم تاکنون

موسیقى ها بسیار زیبا

صداگذارى بى نقص

نکات منفى:

نکته مورد ذکرى نبود!

نمره:

داستان: ٩.٧۵

گرافیک: ١٠

موسیقى: ١٠

صداگذارى: ١٠

گیم پلى: ١٠

نمره کلى:٩،٩۵

پ.ن:توجه کنید که نمرات فقط نظر شخصى نویسنده است و نظر نویسندگان دیگر سایت نیست.